تنک غروب که نارنج ميشه آس

ساخت وبلاگ
اه چه دوران قشنگي داشتيمدرضميرعشقي قدم ميزاشتيم دل به تودادم ودلبري ميکرديرزوهاي محال را سروري ميکردي درخيالم عاشق بودم و ، توچه کردي دلازنفس افتادبودم ، دلبري کردي دل صحبت ازشاهي عشق بود ، بخودم باليدمتگيه برعشق زدم و ، خواب تورا ميديدم  پاي اسمت همه جا اسم منم حک ميشدضجه وسياهي شب به سپيده ختم ميشد صحبت ازعهدوقرا بودوعمرکوته ماخواهدآخربگيرد برات ، غلام از شما ؟ غ..ر..آ تنک غروب که نارنج ميشه آس...
ما را در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 117 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 2:23

 خاتون غزلهاي شعرماي قبيله ستوده ازعشقاي بلنداي جمالت حرمت عشقاي نازخرامت ، همه ي عشقعشاق همه  بر آ ستا نتچون ماه پرستيد ند ، آفتابيوسف ز درآمد چوخرامانآفتاب رفت وحراسانبرهرقدمت بنفشه ونسترن اويزتاعطربه گيرند چو دل انگيزگردن برافرازند ، به تما شابرچشم سياه تو دلاراگيسوي بلندش به شبم دادپيچم به تارمويش ، چوبيماردرباغ چشمت اسيرافسونگريدر وادي نجد،  تو کشت بيمارشهزاد ، ني و، افسانه شببيمارتواندغلامان وغلام هرشب غ..ر..آ  تنک غروب که نارنج ميشه آس...
ما را در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 125 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 2:23

درخلوتم و ، اي پري روکجايي اي قزال خوشرو به مرغزاربيايي بازآمد ورفت ، بهارديگراين بارچرا بازپرستونيامد ؟ بربام فلک خيزافکند چشمماين قاصد عشق ، زدرنيامد زين سوز و نواي ، دل ماازابربهاري چرا ، اشک نيامد ؟ هرشب به سرتلِ ، خاک نشستمآن يوسف زهرا ، به کنان نيامد درخلوت است هرشب ، غلام پري روبربام دل ما ، پرستو نيامد غ..ر..آ تنک غروب که نارنج ميشه آس...
ما را در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 93 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 2:23

چرا زلف سياهت را زما ، پنهان دارينشانم ميدهيدهرشب. قرص ماه ، دلارايي که مشتاقم زبانت را بفهم ، با مايي ؟نگاهت دلبري دارد ، فرح بخشي زيبايي به رخ گيسوفرورختي تودرجانم هويدائتورامستانه ميبينم. پريزادم ، پريرويي ! نميخوانم نگاهت راعجب صورتگري هستيتو در دلها پنهاني ، بهشت آرزوهايي مکن بازيگري باما ، به هررصورت غلام داريميان جمع عشاقت توصداها ، زبان داري غ..ر..آ   تنک غروب که نارنج ميشه آس...
ما را در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 108 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 2:23

به به مهتاب زلف تو را ، به زيرشانه افکندصدها ستاره رصد ، برتاره. شانه افکند باغ ازشکوفه پرشد ونسيم شانه زدبه شوق ديدن ، گل بلبل لب به ترانه زد  چيدن گل نشان تولد غنجه است که غنجه بازشود ، به هواي لب تو به بوسه رشک بَردَ ، ستاره زمالب گزيدن به شرم ، ازحياي توبه يک نگاه تو چشم ، ستاره  باران شدخوش آمدي ماهتاب ، که خانه ام گلشن شد بيا کزآمدنت غلام ، جان ميگيردتو ناخدا باشي دريا ، جان ميگيرد غ..ر..آ تنک غروب که نارنج ميشه آس...
ما را در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 122 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 2:23

گريه کن اي دل تنگم ، برجفاي دل ماکه به جا ماند رفيق ازتوآن عهد و وفا من به باغ بودم و دلتنگي داشتم دلبرآمد و من ، به کجا کشتم  برکاسبرگ گل ريخت ، اشک وقت وداع  از ازل دوخته بودن ، به تنت نور سماٌ ما که دلتنگ تو وتشنه ي ، آواي شماميکشيم حسرت و ، گيريم دراين نغمه سرا نرويم روبه قفا ، سوي شما مينگريمعاشق وآشفته حاليم ، به خدا مينگريم گر فتاده به زمين اين غلام ، لطف اوستلب مان ذگردعا و ، سوي سما مينگريم غ..ر..آ تنک غروب که نارنج ميشه آس...
ما را در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 122 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 2:23

غنچه تا لب بگشود ، روي گل پيداشددُرلبهاي قشنگش ، خنده اي زيبا شد چشم من آئينه و ، چشم تودرآن معنا شدچشم توصاعقه اي زد ، دل من شيدا شد  نگه ات کردم و ، احوالت پرسيدمنگه ام کردي واسراردلم رسوا شد شعله ي چشم توچون صاعقه بردل ميزدمرغ دل درقفسم ، سوي شما پرمي زد دل به اميد ببستم ، که چه روزآيي !نا اميدي که کفراست ، توکي مي آ يي ؟ کي دراين کهنه قفس ، بازدلم پرگيرد ؟روح اين غمزده پير ، دگرجان گيرد     من غلامم ، زسرشورتو دراين قفسمتاکه بازآيي ومن دمي مجددگيرم  غ..ر..آ تنک غروب که نارنج ميشه آس...
ما را در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 116 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 2:23

ببين حال که بيمارم ، کجاست خانه ي دلبر    مگردان رو ازما ، بيا پا ي دلم. دلبر         يجورا بيکسم اما هواي ، تودارم      شدم بازيگراما ، نقش نيست جانم          ميان اينهمه نقشه ، فقط نقش تورا دارم    ميان قاب اين سينه فقط عکس تورا دارم  يجورايي خدا آخر ، ما را هم مي بخشه             مکن بازيگري با دل ، مکش اينهمه نقشه       غلام داره گرا ميده ، که باورکني هستم              بگير دستم ويا را ، ازاين تنهايي خستم تواين شبهاي سردرکم ، مکن بي روزنه مارايجوري دلبري کردي ، بيا و بگزارازما  غ..ر..آ تنک غروب که نارنج ميشه آس...
ما را در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 111 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 2:23

بازهم چشمم به سويي ، خيزشدقلب درگيرو ، پايم زمين گيرشد اين نبرد برماچيره گشته و ، اما !چشمه ي چشم از ، اوسيراب نشد آه به ناز ، مي دوزم ، چشم به اوچهره ميپوشد ، داند. چه ميجويم زاو بوسه ميخواهم ازشراب لبشاومراديوانه ميخواند و ، بي آبرو فکريک لذت جاويدم ازاوخويش رابه سوزانم درتشويش او مست ، نازش ميخرم مي خوانمشبگذرد ازاين غلامِ ، عاشق بي آبرو  غ..ر..آ تنک غروب که نارنج ميشه آس...
ما را در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 102 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 2:23

 رفتن آن ياران مگر ، وفا نداشتنرفتن ومارا ، چرا تنها. گذاشتن ؟ راهي جزاين گريزبرما نمانددرد اين عاشقي ، درسينه ماند رفتن ازاين وادي ، کجا !ماندايم جا دراين شهر جنون شسته ايم با اشک ديده ، لب راماندايم باسوزآه ، دردشت خون چشم ماگريان واوباچشم روشن ميگرختاوازاين خند دنيا ، بگذشت وگريخت ازملامتها بي وجدان دنيا خسته ايمبهرچند دانه ايي گنج قفس ، پربسته ايم ميشود روحش مشوش ، غلام زين روزگارلايق ليلي نبودم. جاماندم ، زين کار زار  غ..ر..آ تنک غروب که نارنج ميشه آس...
ما را در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 103 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 2:23